افشای حق

قضاوت با شما دوستان شیعه و سنی

افشای حق

قضاوت با شما دوستان شیعه و سنی

سند خطبه فدکیه

سند خطبه فدکیه


این هم سند فدکیه واقعا اگر کمی تعصب را کنار بگذارید میفهمید مولوی های شما چقدر شما را گول زده اند



به ادامه مطلب بروید و اسناد را مشاهده کنید بیش از بیست سند آورده شده

نگاهی گذرا به اسناد و منابع مکتوب خطبه فدک

منابع مقاله:

فصلنامه علوم حدیث، شماره 26، آذربادگان، حسینعلی؛

مطلع سخن

خطبه ای که بانوی گرامی اسلام، حضرت فاطمه زهرا(س)، در فاصله زمانی کوتاهی پس از رحلت مصیبت بار پدر بزرگوارشان، در مسجدالنبی (ص) و در حضور بسیاری از انصار و مهاجرین ایراد فرمودند، یکی از اسناد و مدارک تاریخی مهم مربوط به وقایع صدر اسلام، و تحولاتی است که منجر به انزوای کامل امام علی(ع) از صحنه سیاسی اجتماعی جامعه گردید.

این خطبه که پس از تلاشهای بی نتیجه فاطمه (س) جهت استرداد فدک1 ایراد گردید، در حقیقت شکوائیه ای بود که زهرا از وضع زمانه ابراز داشت. او که از وضعیت پیش آمده پس از رحلت پدر ناراضی بود، فدک را بهانه ای جهت اعلام مواضع به حق خود دید و به بیان و شرح دیدگاههای خود پیرامون مسائل مهم جامعه پرداخت.

آنچه بیشتر در نظر شیعه حائز اهمیت است، آن قسمت از خطبه است که به شرح وقایع پیش آمده پس از رحلت پیامبر بزرگ اسلام می پردازد. این خطبه حاوی مطالب و مسائل عمیق فکری بسیاری است که نشان از آگاهی و معرفت حضرت به موضوعات علمی دارد، اما بخش تاریخی خطبه از نظر شیعه دارای اهمیت بیشتری است. این در حالی است که برخی از اندیشمندان و مورخان اهل سنت، درست به دلیل در برداشتن این گونه مباحث، این خطبه را مجعول و ساخته و پرداخته محدثان و مورخان متأخر شیعی مذهب دانسته اند.2

درباره این خطبه تا به حال کتب زیادی، به خصوص توسط دانشمندان شیعه نگاشته شده است. اما اکثر، بلکه همه این تألیفات و تحقیقات، دربرگیرنده شرح محتوایی خطبه و مباحث مربوط به متن آن است و کمتر به مسائل مربوط به اسناد و رجال خطبه پرداخته شده است.

آنچه هدف اصلی این مقاله را تشکیل می دهد، نظری از برون به خطبه، و نگاهی هرچند کوتاه و گذرا به اسناد و منابعی است که به گونه ای به این خطبه اشاره و یا آن را نقل نموده اند.

این، به خودی خود، باعث می شود به نوعی پاسخ شبهه مجعول بودن این خطبه نیز داده شود.

مباحث مربوط به اسناد و رجال خطبه، جهت بررسی میزان اعتبار آن ضرورتی است انکارناپذیر، و تحقیق در آن منطقاً مقدم بر پژوهش در محتوای خطبه است، اما به دلیل گستردگی مباحث پیرامونی آن، مجال ورود به این مبحث در این مقاله وجود ندارد ؛ لذا این نوشته می تواند پیش درآمدی بر تحقیقات و پژوهش در اسناد و رجال این خطبه جهت تعیین اعتبار آن باشد. در این مقاله به منابع، اسناد، و طبقات راویان خطبه، به صورتی مختصر و گذرا پرداخته می شود.

الف: منابع خطبه

گزارشهای تاریخی حاکی از آن است که این خطبه در منابع مربوط به نیمه دوم قرن دوم هجری آمده است. لوط بن یحیی، معروف به أبو مخنف أزدی(م 157 ه)، کتابی مستقل به نام خطبة الزهرأ(ع) داشته که البته این کتاب از بین رفته است.3 همچنین ابوالفرج اصفهانی، از محدثان و مورخان مشهور قرن چهارم هجری، نیز کتابی تحت عنوان کلام فاطمة فی فدک داشته که آن هم چون دیگر آثار مربوط به این واقعه از میان رفته است.4 همچنین احمد بن عبدالواحد بن احمد البزّاز، معروف به ابن عبدون (330 423ه)، از مشایخ مرحوم نجاشی و شیخ طوسی، کتابی به نام تفسیر خطبة فاطمة الزهرأ داشته است.5

علاوه بر این سه کتاب مستقل که پیرامون این خطبه به رشته تحریر درآمده و گزارشهای آن به ما رسیده است، بسیاری از محدثان و مورخان اسلامی، تمامی خطبه یا بخشی از آن را، با ذکر سلسله اسناد و رجال آن یا بدون اسناد، در کتب خود آورده اند و برخی دیگر نیز اشاره ای به وجود این خطبه نموده اند.

ما در این بخش به منابع مکتوبی که هم اکنون در دسترس است و خطبه حضرت در آن وجود دارد، به ترتیب زمانی حیات موءلفان، اشاره می کنیم. این منابع عبارتند از:

1 بلاغات النسأ، تألیف أحمد بن طیفور

أبوالفضل أحمد بن أبی طاهر، معروف به ابن طیفور، در سال 204 هجری در بغداد متولد شد و به سال 280 هجری در شام بدرود حیات گفت. تألیف حدود پنجاه کتاب را به او نسبت داده اند. اثر مشهور او تاریخ بغداد و اثر دیگر او المنثور و المنظوم است.6 ابن طیفور این کتاب را در چهارده جزء تألیف نمود که تنها دو جزء یازدهم و دوازدهم آن باقی مانده و بقیه اجزای آن مفقود گردیده است. بخشی از جزء یازدهم کتاب فوق، به نام بلاغات النسأ هم اکنون در دسترس است.

این کتاب که اکنون به صورت مستقل تحت همین عنوان چاپ شده است، حاوی سخنان برخی از زنان اندیشمند و خطبای عرب زبان است. ابن طیفور خطبه حضرت فاطمه (ع) را پس از سخنان عایشه، همسر پیامبر(ص)، ذکر کرده است.7 این کتاب از قدیمی ترین منابع مکتوبی است که خطبه حضرت با سلسله اسناد در آن موجود است و هم اکنون در دسترس ما قرار دارد.

2 مختصر بصائر الدرجات، تألیف حسن بن سلیمان حلّی

سعد بن عبدالله اشعری قمی از علمای بزرگ و از محدثان جلیل القدر شیعه (م 300 ه)، کتابی به نام بصائر الدرجات را تألیف نمود.8 این کتاب که حاوی احادیث اعتقادی و تاریخی در اثبات عقاید شیعه بود، تا قرن هشتم هجری در دست علمای شیعه بوده و بنا به نقل مرحوم مجلسی از کتب مورد اعتماد نزد آنان به شمار می آمده است.9

حسن بن سلیمان حلّی که او نیز از علمای شیعه در قرن هشتم بود، بخشی از احادیث کتاب بصائر الدرجات را گزینش کرد و ضمن اضافه نمودن برخی احادیث دیگر به این مجموعه، آن را مختصر بصائر الدرجات نامید. مرحوم حسن بن سلیمان، در ضمن ذکر حدیث مفصلی از امام صادق(ع)، به گونه ای مختصر و گذرا و بدون ذکر اصل خطبه، اشاره ای به محتوای آن نموده است.10

3 السقیفة و فدک، تألیف أحمد بن عبدالعزیز جوهری

أحمد بن عبدالعزیز از محدّثان اهل سنت در قرن دوم هجری است. او مورخ و ادیب و شاعر توانایی بود و در علم حدیث نیز تبحر داشت و از جمله محدثان مشهور آن عصر به شمار می آمد. کتاب السقیفة و فدک و اخبار الشعرأ از جمله تألیفات اوست. جوهری در سال 323 ه در بصره بدرود حیات گفت.11

کتاب السقیفة و فدک چنان که از نام آن پیداست، حاوی مطالبی درباره دو واقعه مهم تاریخی صدر اسلام است. این کتاب اکنون موجود نیست، اما ابن ابی الحدید معتزلی در کتاب گرانسنگ خود به نام شرح نهج البلاغه، بخشهایی از این کتاب را نقل نموده است. کتابی که اکنون به نام السقیفه و فدک، از احمد بن عبدالعزیز جوهری، وجود دارد، در اصل مطالب جمع آوری شده از شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید است. جوهری بخشهایی از خطبه حضرت را به دو طریق با ذکر سلسله اسناد آورده است.12

4 مقاتل الطالبیین، تألیف أبوالفرج اصفهانی

گذشت که علی بن الحسین، معروف به ابوالفرج اصفهانی، متوفای 356ه ، کتابی مستقل پیرامون خطبه حضرت نگاشته که حوادث روزگار آن را از بین برده است.13

ابوالفرج در سال 284ه در اصفهان زاده شد. او پس از طی مراحل مقدماتی در علوم مختلف چون تاریخ، ادب، شعر، حدیث، و... ، شهرت یافت. ابوالفرج دارای آثار و تألیفات بی شماری است که مشهورترین آنها کتاب حجیم و دایرة المعارف گونه الاغانی است که از شهرت بسزایی برخوردار است.14

از دیگر آثار او کتاب ذی قیمت مقاتل الطالبیین است. او در این کتاب به ذکر زندگینامه فرزندان عبدالمطلب و شهدای طالبی از عصر نبوت تا زمان حیات خود پرداخته است.15 ابوالفرج در این کتاب اشاره ای به صدور این خطبه نموده و در شرح حال زینب کبری(س) نوشته است:

والعَقیلة هی الّتی روی ابن عباس عنها کلام فاطمة فی فدک، فقال: حدثتنی عقیلتنا زینب بنت علی(ع).16

5 شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار، تألیف نعمان بن محمد

این کتاب توسط نعمان بن محمد، معروف به قاضی نعمان مغربی، متوفای 363ه و از علمای شیعی اسماعیلی، نگاشته شده است. موضوع کتاب بیان احادیث در فضایل و مناقب ائمه اهل البیت(ع) است.17 قاضی نعمان، بخشی از خطبه حضرت زهرا را بدون ذکر سند، به صورت مرسل از عبدالله بن سلام از فاطمه زهرا نقل نموده است.18

6 من لا یحضره الفقیه، تألیف شیخ صدوق (ره)

محمد بن الحسین، معروف به شیخ صدوق در سال 381ه وفات یافت.19 مرحوم صدوق یکی از علمای طراز اول جهان تشیع و یکی از ارکان مهم مذهب شیعه است. کتاب من لا یحضره الفقیه که یکی از چهار منبع اصلی حدیث نزد شیعه امامیه به شمار می رود، از تألیفات اوست.

شیخ صدوق در این کتاب بخشی از خطبه فدک را از حضرت زینب نقل نموده و در آخر نوشته است:

و الخطبة طویلة أخذنا منها موضعَ الحاجة.20

7 علل الشرائع، تألیف مرحوم صدوق(ره)

مرحوم صدوق در حوزه تألیف و تصنیف یکی از پرکارترین عالمان شیعه است. کتاب علل الشرائع که از زاویه فلسفؤ احکام به احادیث نظر افکنده است، از جمله مصنفات او به شمار می رود. شیخ در این کتاب، آن مقدار از خطبه را که در کتاب من لا یحضر آورده بود، با دو سند مختلف دیگر ذکر کرده است.21

8 المناقب، تألیف احمد بن موسی بن مَردُویَه اصفهانی، متوفای 410 ه

این کتاب هم اکنون مفقود است. اسعد بن شقروه، متوفای 635 ه ، در کتاب خود به نام الفائق، خطبه حضرت را از این کتاب نقل نموده است. اکنون کتاب فوق الذکر نیز وجود ندارد، اما سید بن طاووس در کتاب الطرائف، خطبه فدک را از کتاب الفائق نقل نموده است.22 بنابراین، کتابی که هم اکنون تحت عنوان المناقب ابن مردویه منتشر شده است، در حقیقت احادیثی است که مرحوم سید بن طاووس در کتاب الطرائف خود از کتاب الفائق، از کتاب المناقب نقل نموده است.

9 نثر الدرر، تألیف منصور بن حسین رازی

منصور بن حسین رازی، معروف به ابو سعد آبیِ وزیر، یکی از علمای شیعی مذهب و از اهالی ری بود. او از ادبا و دانشمندان قرن پنجم هجری است که مدتی وزارت مجد الدوله رستم بن فخرالدوله را عهده دار بود.23

از مصنفات او کتاب هفت جلدی نثر الدرر است که البته به نام نثر الدر چاپ شده و معروف است. نزهة الأدیب و التاریخ از دیگر آثار او به شمار می رود.

کتاب نثر الدرر حاوی بخش زیادی از خطبه حضرت است، که متأسفانه بدون ذکر سند آمده است.24

10 الشافی فی الإمامة، تألیف مرحوم سید مرتضی

علی بن الحسین موسوی، معروف به سید مرتضی، یکی از ارجمندترین و بزرگ ترین مصنفان و از قدمای دانشمندان شیعه امامیه به شمار می رود. او در موضوعات مختلف از قبیل فقه، حدیث، اصول فقه و تاریخ، صاحب تألیف و تصنیف است.25

کتاب الشافی فی الإمامة چنان که از نام آن پیداست، در بیان احادیث مربوط به مسئله امامت و از جمله تألیفات هم این دانشمند شیعه به شمار می آید. مرحوم سید مرتضی بخشی از خطبه فدک را به سه طریق از استادش ابوعبداللّه مرزبانی نقل نموده است.26

11 دلائل الامامة، تألیف محمد بن جریر طبری

باید توجه داشت که علی رغم تشابه اسمی و اشتراک در آبا و اجداد و حتی اشتراک در کنیه، این محمد بن جریر، غیر از محمد بن جریر مشهور، صاحب تفسیر و تاریخ، است. همچنین این شخص، کسی غیر از محمد بن جریر شیعی، صاحب کتاب المُسْتَرشَدُ فی الإمامة است. این شخص معروف به طبری صغیر در مقابل طبری کبیر است که به صاحب تفسیر و تاریخ اطلاق می شود. او از علمای قرن پنجم هجری به شمار می آید.27

مفصل ترین متن موجود و متنی که بیشتر علمای متأخر و معاصران از آن بهره جسته اند، متن خطبه حضرت در این کتاب است. مرحوم طبری این خطبه را به نُه طریق مختلف با ذکر سلسله اسناد آن آورده است.28

12 مقتل الحسین(ع)، تألیف موفق بن احمد مکی

موفق بن احمد، مشهور به خطیب خوارزمی، متوفای 568ه است. او در این کتاب بخشی از خطبه را به نقل از عایشه ذکر کرده است.29

13 الاحتجاج، تألیف أبو منصور طبرسی

أحمد بن علی بن ابی طالب، مشهور به ابو منصور طبرسی، یکی از علمای شیعه و از محدثان و موءلفان قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری است. کتاب الاحتجاج که مشتمل است بر احتجاجات پیامبر(ص) و ائمه (ع) و بعضی از صحابه و برخی از علمای اسلام با مخالفین خود، یکی از تألیفات اوست.30 متاسفانه احادیث این کتاب به غیر از آنچه از تفسیر منسوب به امام عسکری(ع) نقل شده، به صورت مرسل و بدون سند است. مرحوم طبرسی این خطبه را به صورت مشروح از عبدالله بن حسن نقل نموده است.31

14 منال الطالب فی شرح طَوال الغرائب، تألیف مبارک بن محمد الجزری

این دانشمند به ابن اثیر معروف است و به سال 606 هجری وفات یافته است. ابن اثیر در این کتاب، خطبه حضرت را مفصل و با شرح لغات آن، در فصل احادیث الصّحابیات، به صورت مرسل از زینب کبری، دختر امیر مومنان (ع)، نقل نموده است.32

15 تذکرة الخواص من الأمّة فی ذکر مناقب الأئمة، تألیف سبط ابن الجوزی

ابو مظفر یوسف بن قُزُغْلی بن عبدالله، معروف به سبط ابن جُوزی حنفی، این کتاب را در خصوص ذکر مناقب و فضایل ائمه اهل البیت به رشته تحریر درآورده است. ابن جوزی بخش مختصری از خطبه فدک را به صورت مرسل از شعبی نقل نموده است.33 وی در سال 654ه بدرود حیات گفته است.

16 شرح نهج البلاغه، تألیف ابن ابی الحدید معتزلی

این کتاب که یک دوره کامل تفسیر و شرح سخنان امام علی(ع) در نهج البلاغه است، از شروح معتبر و قابل استفاده به شمار می رود و حاوی اطلاعات تاریخی مفیدی است. ابن ابی الحدید این خطبه را از کتاب السقیفة و فدک جوهری نقل نموده است.34

17 شرح نهج البلاغه، اثر علی بن میثم بحرانی

ابن میثم بحرانی، متوفای 679 ه، بخش کوتاهی از خطبه را بدون ذکر سند آورده است.35

18 کشف الغُمّة فی معرفة الأئمة، اثر علی بن عیسی إربلی

علامه ابوالحسن علی بن عیسی بن ابوالفتح اربلی، از علمای شیعه امامیه به شمار می رود. او این خطبه را از کتاب السقیفة و فدک جوهری نقل نموده است.36

19 معادن الحکمة فی مکاتیب الأئمة، تألیف علَم الهدی بن فیض کاشانی

موءلف در این اثر نامه ها و رساله های ائمه را جمع آوری نموده است. علم الهدی بخشی از خطبه را بدون ذکر سند آورده است.37

جدا از مصادر و منابع فوق، عده ای دیگر از علمای ادب و حدیث در ضمن شرح لغات به صدور این خطبه از حضرت اشاره نموده اند. این افراد عبارتند از:

1 خلیل بن احمد الفراهیدی، متوفای 175 هجری ق. او در کتاب العین می نویسد:

و فی الحدیث: جائت فاطمة إلی أبی بکر فی لَمیمةٍ من حفدها و نسأ قومها.38

2 جارالله محمد بن عمر الزمخشری، متوفای 538 هجری ق، در کتاب الفائق در مادّه «اللّمّة» می نویسد:

و فی حدیث فاطمة إنها خرجت فی لَمّةٍ من نسائها تتوطَّأ ذیلها حتی دخلت علی أبی بکر.39

3 ابوالفرج عبدالرحمان بن علی بن الجوزی، متوفای 597 هجری ق، در کتاب غریب الحدیث نوشته است:

و فی الحدیث: أن فاطمة خرجت فی لَمّةٍ من نسائها إلی أبی بکر فعاتبته، ای فی جماعة، و قیل من الثلاث إلی العشر.40

4 مبارک بن محمد جزری، معروف به ابن أثیر، متوفای 56 هجری، در کتاب النهایة فی غریب الحدیث به شرح لغات و اصطلاحات برخی از احادیث پرداخته، و به این مناسبت در مادّه «لمّة» به بخش کوتاهی از خطبه اشاره نموده است.41

5 ابوالفضل جمال الدین بن منظور، متوفای 711 هجری ق، در کتاب لسان العرب به این خطبه اشاره کرده است.42

از میان این مصادر، برخی از منابع دست اول و بخشی نیز از منابع متأخر و دست دوم به شمار می روند. در میان موءلفان فوق الذکر، ده نفر شیعه و دوازده نفر از اهل سنت اند.

قدیمی ترین کتابی که خطبه در آن آمده، کتاب بلاغات النسأ ابن ابی طیفور است.

ب: اسناد خطبه

اسناد و رجال این خطبه در منابع مزبور عبارتند از:

سند اول:

قال احمد بن طیفور:

حدّثنی جعفر بن محمد رجل من دیار مصر لقیته بالرافقه، قال: حدّثنی أبی، قال: اخبرنا موسی بن عیسی، قال: اخبرنا عبداللّه بن یونس، قال: اخبرنا جعفر الاحمر، عن زید بن علی رحمة اللّه علیه، عن عمته زینب بنت الحسین(ع) قالت: ... .

سند دوم:

قال احمد بن طیفور:

ذکرت لابی الحسین زید بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب (صلوات اللّه علیهم) کلام فاطمة... فقال لی:... رواه مشایخ الشیعة و تدارسوه بینهم، و قد حدّث به الحسن بن علوان، عن عطیة العوفی، انه سمع عبداللّه بن الحسن یذکره عن أبیه... .

سند سوم:

قال احمد بن طیفور:

ذکرت لأبی الحسین زید بن علی بن الحسین (بن زید بن علی بن الحسین) بن علی بن أبی طالب، کلام فاطمة عند منع أبی بکر إیّاها فدک... فقال لی: رأیت آل أبی طالب یروونه عن أبائهم و یُعلّمونه ابنائهم، و قد حدّثنیه أبی، عن جدی یبلغ عن فاطمة هذه الحکایة.

سند چهارم:

قال ابن أبی الحدید:

قال أبوبکر: حدّثنی محمد بن زکریا، قال: حدّثنی جعفر بن محمد بن عَمارة الکندی، قال: حدثنی أبی، عن الحسین بن صالح بن حیّ، قال: حدثنی رجلان من بنی هاشم، عن زینب بنت علی بن أبی طالب(ع)... .

سند پنجم:

قال ابن أبی الحدید:

قال أبو بکر: و حدثنی احمد بن محمد بن یزید، عن عبدالله بن محمد بن سلیمان، عن ابیه، عن عبدالله بن الحسن بن الحسن، قالوا جمیعاً: ... .

سند ششم:

قال ابن أبی الحدید:

قال أبوبکر: و حدثنی عثمان بن عمران العجیفی، عن نائل بن نجیح، عن عمرو بن شمر، عن جابر الجعفی، عن أبی جعفر محمد بن علی (ع)... .

سند هفتم:

قال ابن أبی الحدید:

قال أبوبکر: حدثنی محمد بن زکریا، قال: حدثنی جعفر بن محمد بن عماره، قال: حدثنی أبی، عن الحسین بن صالح بن حیّ، قال: قال جعفر بن محمد بن علی بن الحسین، عن أبیه(ع)... .

سند هشتم:

قال أبو جعفر الصدوق:

روی عن اسماعیل بن مهران، عن احمد بن محمد بن جابر، عن زینب بنت علی(ع)، قالت: ... .

سند نهم:

قال أبو جعفر الصدوق:

أخبرنی علی بن حاتم، قال: حدثنا محمد بن اسلم، قال: حدثنی عبدالجلیل الباقلانی، قال: حدثنی الحسن بن موسی الخشّاب، حدثنی عبداللّه بن محمد العلوی، عن رجال من أهل بیته، عن زینب بنت علی(ع)، عن فاطمه(ع)... .

سند دهم:

قال أبو جعفر الصدوق:

و اخبرنی علی بن حاتم ایضاً، قال: حدّثنی محمد بن ابی عمیر، قال: حدثنی محمّد بن عمارة، قال: حدثنی محمد بن ابراهیم المصری، قال: حدثنی هارون بن یحیی الناشب، قال: حدثنا عبیداللّه بن موسی العبسی، عن عبیداللّه بن موسی العمری، عن حفص الاحمر، عن زید بن علی، عن عمته زینب بنت علی، عن فاطمه(ع)... .

سند یازدهم:

قال السید بن طاووس:

ما ذکره الشیخ اسعد بن سقروه، فی کتاب الفائق عن الاربعین، عن الشیخ المعظم عندهم الحافظ الثقة بینهم، ابوبکر احمد بن موسی بن مردویه اصفهانی، فی کتاب المناقب، قال: اخبرنا اسحاق بن عبداللّه بن ابراهیم، قال: حدثنا احمد بن عبید بن ناصح النحوی، قال: حدثنا الزیادی محمد بن زیاد، قال: حدثنا شرقی بن قطامی، عن صالح بن کیسان، عن الزهری، عن عروه، عن عائشه إنها قالت:... .

سند دوازدهم:

قال السید المرتضی:

اخبرنا ابو عبدالله محمد بن عمران المرزبانی، قال: حدثنی محمد بن احمد الکاتب، حدثنا احمد بن عبید بن ناصح النحوی، قال: حدثنا الزیادی، قال: حدثنا الشرقی بن القطامی، عن محمد بن اسحاق، قال: حدثنا صالح بن کیسان، عن عروه، عن عائشه، قالت:... .

سند سیزدهم:

قال السید المرتضی:

و اخبرنا ابو عبداللّه المرزبانی، قال: حدثنی علی بن هارون، قال: اخبرنی عبداللّه بن احمد بن ابی طاهر، عن ابیه، قال: ذکرت لابی الحسین زید بن (علی بن الحسین بن زید بن) علی بن الحسین بن زید بن علی کلام فاطمه... و قد حدث به الحسین بن علوان، عن عطیه العوفی، انه سمع عبداللّه بن الحسن یذکر عن أبیه هذا.

سند چهاردهم:

قال السید المرتضی:

قال المرزبانی: و حدثنا ابوبکر احمد بن محمد المکی، قال: حدثنا ابوالعینأ محمد بن القاسم السیمامی قال: حدثنا ابن عائشة... .

سند پانزدهم:

قال الخطیب الخوارزمی:

و بهذا الاسناد [و الاسناد هکذا: اخبرنی شهاب الاسلام ابوالنجیب سعد بن عبداللّه الهمدانی فیما کتب إلیّ من همدان اخبرنی الحافظ سلیمان بن ابراهیم فیما کتب إلیّ من اصبهان سنه ثمان و ثمانین و اربعمائه ] عن الحافظ ابی بکر هذا، اخبرنا عبداللّه بن اسحاق، اخبرنا محمد بن زیاد، اخبرنا شرقی بن قطامی، عن صالح بن کیسان، عن الزهری، عن عروة، عن عائشة، آنهاقالت:... .

سند شانزدهم:

قال أبو جعفر الطبری:

حدثنی ابوالمفضل محمد بن عبداللّه، قال: حدثنا ابوالعباس احمد بن محمد بن سعید الهمدانی، قال: حدثنا احمد بن محمد بن عثمان بن سعید الهمدانی، قال: احمد بن محمد بن عثمان بن سعید الزیات، قال: حدثنا محمد بن الحسین القصبانی، قال: حدثنا احمد بن محمد بن ابی نصر البزنطی السکونی، عن ابان بن عثمان الاحمر، عن عکرمة، عن ابن عباس، قال:... .

سند هفدهم:

قال أبوجعفر الطبری:

حدثنی القاضی ابواسحاق ابراهیم بن مخلد، قال: حدثتنی ام الفضل خدیجه بنت محمد بن احمد بن ابی الثلج، قالت: حدثنا العباس بن بکار، قال: حدثنا حرب بن میمون، عن زید بن علی، عن آبائه(ع) قالوا....

سند هجدهم:

قال أبو جعفر الطبری:

اخبرنی ابوالحسین محمد بن هارون بن موسی التّلعَکبری، قال: حدثنا ابی، قال ابوالعباس احمد بن محمد بن سعید الهمدانی، قال: حدثنی محمد بن المفضل بن ابراهیم بن المفضل بن ابراهیم بن المفضل بن قیس الاشعری، قال: حدثنا علی بن حسان، عن عمه عبدالرحمان بن کثیر، عن ابی عبداللّه جعفر بن محمد (ع) عن ابیه، عن جده علی بن الحسین(ع)، عن عمته زینب بنت امیرالموءمنین علی بن ابی طالب(ع)، قالت: ....

سند نوزدهم:

قال أبو جعفر الطبری:

قال ابوالعباس: حدثنا محمد بن المفضل بن ابراهیم الاشعری، قال: حدثنی ابی، قال: حدثنا احمد بن محمد بن عمرو بن عثمان الجعفی، قال: حدثنی ابی، عن جعفر بن محمد، عن ابیه، عن جده علی بن الحسین، عن عمته زینب بنت امیرالموءمنین علی بن ابی طالب (ع)... .

سند بیستم:

قال أبو جعفر الطبری:

حدثنی القاضی ابو اسحاق ابراهیم بن مخلد بن جعفر (بن مخلد) بن سهل بن حمران الدقاق، قال: حدثنی ام الفضل خدیجة بنت محمد بن احمد بن ابی الثلج، قالت: حدثنا ابو عبداللّه محمد بن احمد الصفوانی، قال: حدثنا ابو احمد عبدالعزیز بن یحیی الجلودی البصری، قال: حدثنا محمد بن زکریا، قال: حدثنا جعفر (بن محمد) بن عماره الکندی، قال: حدثنی ابی، عن الحسن بن صالح بن حی قال: و مارات عینای مثله حدثنی رجلان من بنی هاشم، عن زینب بنت علی (ع) قالت: ... .

سند بیست و یکم:

قال أبوجعفر الطبری:

حدثنی أبو اسحاق ابراهیم بن مخلد، قال: حدثتنی ام الفضل خدیجه بنت محمد، قالت: قال الصفوانی: حدثنی محمد بن محمد بن یزید مولی بنی هاشم، قال: حدثنی عبداللّه بن محمد بن سلیمان، عن عبداللّه بن الحسن بن الحسن، عن جماعة من اهله... .

سند بیست و دوم:

قال أبو جعفر الطبری:

حدثنی ابو اسحاق ابراهیم بن مخلد، قال: حدثتنی ام الفضل خدیجة بنت محمد قالت: قال الصفوانی: حدثنی ابی، عن عثمان، قال: حدثنا نائل بن نجیع، عن عمرو بن شمر، عن جابر الجعفی، عن ابی جعفر محمد بن علی الباقر(ع)... .

سند بیست و سوم:

قال أبو جعفر الطبری:

حدثنی القاضی ابو اسحاق ابراهیم بن مخلد بن جعفر بن حمران الدقاق، قال: حدثتنی ام الفضل خدیجة بنت محمد بن احمد بن ابی الثلج، قالت: حدثنا ابو عبداللّه محمد بن احمد الصفوانی، قال: حدثنا ابن عائشة....

سند بیست و چهارم:

قال أبو جعفر الطبری:

حدثنی القاضی ابو اسحاق ابراهیم بن مخلد بن جعفر بن سهل بن حمران الدقاق، قال: حدثتنی ام الفضل خدیجة بنت محمد بن احمد بن ابی الثلج، قالت: حدثنا ابو عبداللّه محمد بن احمد الصفوانی، قال: حدثنا عبداللّه بن الضحاک، قال: حدثنا هشام بن محمد، عن ابیه... .

سند بیست و پنجم:

قال أبو جعفر الطبری:

حدثنی القاضی ابو اسحاق ابراهیم بن مخلد بن جعفر بن سهل بن حمران الدقاق، قال: حدثتنی ام الفضل خدیجة بنت محمد بن احمد بن ابی الثلج، قالت: حدثنا ابو عبداللّه محمد بن احمد الصِفوانی، قال: حدثنا عبداللّه بن الضحاک، قال: حدثنا هشام بن محمد، عن عوانة... .

ج: طبقات راویان خطبه

خطبه فدک توسط 92 راوی با 25 طریق مختلف نقل شده است. راویان این خطبه در یازده طبقه جای دارند. اسامی و طبقات آنها به شرح زیر است:

طبقه اوّل:

1 حسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام (م 60 ه)

2 زینب بنت علی بن ابی طالب علیه السلام (م 62ه)

3 عبدالله بن عباس (م 68 ه)

4 عائشة بنت ابی بکر (م 58 ه)

طبقه دوم:

1 علی بن حسین مشهور به زین العابدین و امام العارفین علیه السلام (م 95 ه)

2 حسن بن حسن بن علی، از فرزندان امام حسن مجتبی و یکی از بزرگان طالبین در زمان خود (م 97ه)

3 زینبت بنت الحسین (ع)، همسر حسن بن حسن

4 عکرمة بن عبدالله بن موسی بن عباس (م 104ه)

5 عروة بن زبیر بن عوام (م 93 ه)

طبقه سوم:

1 امام محمدباقر علیه السلام (م 114 ه)

2 جابر بن یزید جُعفی، از اصحاب امام باقر و امام جعفر صادق علیهماالسلام (م 128ه)

3 زید بن علی بن حسین، معروف به زید شهید (م 121ه)

4 عطیة بن سعد بن جُنادة العوفی، معروف به عَطیة العُوفی(م 111ه)

5 عبدالرحمان بن کثیر هاشمی (م 120 ه)

6 محمد بن مسلم بن عبیدالله، معروف به زُهَری (م 124ه)

7 صالح بن کیسان (م 140ه)

طبقه چهارم:

1 امام جعفر صادق علیه السلام (م 148 ه)

2 عبدالله بن حسن بن حسن (م 45 ه)

3 أبان بن تغلب (م 141 ه)

4 عبدالله بن محمد العلوی (م 145ه)

5 محمد بن سائب کلبی (م 146ه)

6 الشرقی بن قطامی (م 158ه)

7 محمد بن اسحاق بن یسار، صاحب المغازی (م 151ه)

8 عوانة بن الحکم بن عیاض، ابوالحکم (م 158 ه)

9 عمرو بن شمر بن یزید الجعفی (زنده در سال 160 ه)

10 حرب بن میمون الانصاری، أبو الخطاب البصری (م حدود 160 ه)

11 حسن بن صالح بن حی (م 168 ه)

طبقه پنجم:

1 أبان بن عثمان الاحمر (م 182 ه)

2 حسین بن زید بن علی (م 190 ه)

3 جعفر بن زیاد الاحمر (م 175 ه)

4 عبیداللّه بن موسی العمری (م 175 ه)

5 موسی بن عیسی العباس الهاشمی (م 183 ه)

6 حسین بن علوان الکلبی (م ق 2 ه)

7 علی بن حسان بن کثیر الهاشمی

8 محمد بن عمرو بن عثمان الجعفی (ق 2 ه)

9 عبداللّه بن یونس

10 نائل بن نجیح، أبو سهل البصری

طبقه ششم:

1 احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی (م 221 ه)

2 محمد بن ابی عمیر (م 217 ه)

3 اسماعیل بن مهران (م 220 ه)

4 محمد بن عمارة

5 عباس بن بکار الضبّی (م 222 ه)

6 عبیداللّه بن محمد، معروف بن ابن عائشة (م 228ه)

7 عبیداللّه بن موسی العبسی (م 221 ه)

8 عبداللّه بن الضحاک (م 206 ه)

9 محمد بن حسین القصبانی (221 ه)

10 محمد بن زیاد الزیادی (ق سوم)

11 محمد بن سلیمان

12 هشام بن محمد (م 206 ه)

طبقه هفتم:

1 حسن بن موسی الخشّاب (م 260 ه)

2 محمد بن خالد البرقی

3 یحیی بن حسین بن زید (م 237 ه)

4 محمد بن اسلم (270 ه)

5 زید بن علی بن حسین بن زید (270 ه)

6 جعفر بن محمد بن عمارة

7 عبدالجلیل الباقلانی

8 جعفر بن محمد (250 ه)

9 مفضل بن ابراهیم الاشعری

10 عثمان بن عمران العجیفی

طبقه هشتم:

1 احمد بن ابی عبداللّه البرقی (م 274 ه)

2 احمد بن عبید بن ناصح نحوی (م 273ه)

3 محمد بن مفضّل بن ابراهیم الاشعری

4 محمد بن زکریا البصری (م 298 ه)

5 احمد بن ابی طاهر، معروف به ابن طیفور (م 280 ه)

6 عبدالله بن محمد بن سلیمان

7 محمد بن قاسم السیمامی (282 ه)

8 سلیمان بن ابراهیم (م 288 ه)

9 احمد بن محمد بن عثمان بن سعید الزیات

طبقه نهم:

1 علی بن حسین السعد آبادی

2 محمد بن احمد بن محمد کاتب (م 322 ه)

3 محمد بن موسی بن المتوکل (زنده در سال 310 ه)

4 احمد بن عبدالعزیز الجوهری (م 323 ه)

5 احمد بن محمد المکی (م 322 ه)

6 احمد بن محمد بن یزید، مولی بنی هاشم (307 ه)

7 احمد بن عبدالله بن قضاعة الصفوانی (ق 4 ه)

طبقه دهم:

1 عبدالعزیز بن یحیی الجلودی (م 332 ه)

2 احمد بن محمد بن سعید الهمدانی، معروف به ابن عُقدة (م 332 ه)

3 عبدالله بن اسحاق (م 349 ه)

4 محمد بن احمد الصفوانی (م 352 ه)

5 علی بن الحسین، معروف به ابوالفرج اصفهانی (م 356 ه)

6 علی بن هارون بن علی بن یحیی (م 352 ه)

7 علی بن ابی سهل، حاتم بن أبی حاتم القزوینی (م 305 ه)

8 عبدالله بن احمد بن طیفور (م 352 ه)

طبقه یازدهم:

1 علی بن الحسین معروف به شیخ صدوق (م 381 ه)

2 هارون بن موسی بن احمد بن ابراهیم بن سعید، ابو محمد الشیبانی التلَعُکبَری (م 385 ه)

3 محمد بن عمران بن موسی، معروف به کاتب بغدادی (م 384 ه)

4 محمد بن هارون بن موسی بن احمد التلعُکبری (م 385 ه)

5 محمد بن عبدالله الشیبانی (م 387 ه)

6 خدیجة بنت محمد بن احمد بن ابی الثلج (اُم الفضل)

______________________________________

1. فدک از جمله قرا و قصبات حجاز و حوالی خیبر است که با مدینه طیبه دو یا سه روز طی مسافت فاصله دارد که به مقیاس زمان ما به 130 کیلومتر می رسد. فدک سرزمینی بوده است آباد و به لحاظ داشتن آب کافی، از نخلستانهای فراوان و محصولات بی شماری برخوردار بوده است.

2. بلاغات النسأ، ص 12.

3. الذریعة، ج 7، ص 203.

4. همان، ج 18، ص 109.

5. رجال النجاشی، ص 87 ؛ ایضاح الاشتباه، ص 104 ؛ اَمل ال آمل، ج 2، ص 26 ؛ الذریعة، ج 4، ص 348.

6. الاعلام، ج 1، ص 141 ؛ الذریعة، ج 26، ص 125.

7. بلاغات النسأ، ص 26.

8. مختصر بصائر الدرجات، ص 6.

9. بحارالأنوار، ج 1، ص 7 و 21.

10. مختصر بصائر الدرجات، ص 456.

11. الذریعة، ج 12، ص 206.

12. السقیفة و فدک، ص 98.

13. الذریعة، ج 18، ص 109.

14. الاَعلام، ج 4، ص 276.

15. الذریعة، ج 21، ص 376.

16. مقاتل الطالبیین، ص 60.

17. شرح الاخبار، ج 1، ص 71.

18. همان، ج 3، ص 34، ح 174.

19. الاَعلام، ج 18، ص 274.

20. من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 372، ح 1754.

21. علل الشرائع، ج 1، ص 289.

22. الطرائف، ص 263، ح 368.

23. الاعلام، ج 7، ص 289.

24. نثر الدر، ج 4، ص 8 .

25. الاعلام، ج 4، ص 278.

26. الشافی فی الاِمامة، ج 4، ص 71.

27. دلائل الامامة، ج 4، ص 71.

28. همان، ص 111.

29. مقتل الحسین، ص 121، ح 59.

30. الاحتجاج، ج 1، ص 5.

31. همان، ج 1، ص 253.

32. منال الطالب، ص 501 507.

33. تذکرة الخواص، ص 317.

34. شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 263.

35. شرح نهج البلاغه، بحرانی، ج 5، ص 101.

36. کشف الغُمّة، ج 1، ص 454.

37. معادن الحکمه، ج 1، ص 384.

38. العین، ج 3، ص 653.

39. الفائق، ج 2، ص 212.

40. غریب الحدیث، ج 2، ص 33.

41. النهایة فی غریب الحدیث، ج 4، ص 273.

42. لسان العرب، ج 12، ص 54.



 این هم سند قضاوت با شما


دوستدار حق چرچیل

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد